يادداشت دانشجويي
*فاطمه مرادي، مسئول فرهنگي بسيج دانشجويي دانشگاه پيام نور شيراز*
*????خوان ازدواج*
شخصي به بهلول گفت: ميخواهم از كوهي بلند بالا بروم ميتواني نزديكترين راه را به من نشان بدهي؟
بهلول گفت: نزديك ترين و آسانترين راه، نرفتن به بالاي كوه است!!
اين حكايت، حكايت جوانان ما براي ازدواج است، كه براي آن بايد از هفتخوان رستم و سد مشكلات عبور كنند كه وقتي با آن مواجه مي شوند، قيد آن را مي زنند.
اولين خوان، كار است، كه يكي از شروط اصلي ازدواج است.
وقتي جوان بعد از تمام شدن دوران تحصيل جوياي آن ميشود، از آن سابقه كار ميخواهند.
سابقه كار چيست؟
مسئله كار و سابقه ي كار مثل مسئله مرغ و تخم مرغ است كه مشخص نيست اولويت با كار است يا سابقه ي كار.
در اصل اينگونه است كه براي كار بايد سابقه ي كار داشت و براي سابقه ي كار بايد كار كرد.
البته در اينجا يك استثنا وجود دارد و آن داشتن پارتي يا ژن خوب است و از آنجايي كه خداروشكر همه جوان هاي ايراني اين دو مورد را دارند، بايد مدركشان را دم كوزه بگذارند و آبش را بخورند.
خوان دوم، نداشتن سرمايه براي شروع زندگي است.
كه مسئولان نيز براي اين مشكل چارهاي انديشيده اند و جوانها را به وام ازدواج حواله ميدهند.
وام ازدواج چيست؟
نخود سياهي است كه عروس و داماد را مدتي با آن سرگرم ميكنند.
و عروس و داماد بعد از طي كردن مراحل كاغذ بازي و پاس كاري از اين اتاق به آن اتاق و پيداكردن ضامن بانكي كه پيدا كردن آن، از پيدا كردن سوزن در انبار كاه سختتر است، و كلي دوندگي به آن ميرسند و متوجه ميشوند اي دل غافل، در اين مدت قيمت اجناس به طور نجومي بالا رفته و نه تنها با اين پول چندرغاز نمي شود كاري كرد، بلكه بايد پولي را هم روي آن گذاشت و به عنوان قسط خود وام پرداخت كرد.
البته در اينجا مقصر عروس و داماد هستند كه بايد خود را با شرايط سازگار كنند و سرعت عمل خود را بايد مانند سرعت عمل نجومي اجناس بالا ببرند.
خوان بعدي ،
گراني اجناس است از نون و مرغ و روغن كمياب و شيرخشك گرفته تا ماشين و مسكن.
خب جوان با خودش فكر ميكند كه توي اين اوضاع اقتصادي كه قيمت دلار و طلا و اجناس، مثل ضربان قلب من بالا و پايين مي رود چرا بايد ازدواج كنم؟
البته بعضي مواقع جوانها احساس زرنگي ميكنند و سرمايه اوليه ناچيز خود را در بورس سرمايهگذاري ميكنند كه با سود آن بتوانند به نان و نوايي برسند،
اما يكباره با خبر خوب جناب رئيس جمهور همان، مقدار اندك سرمايه را نيز از دست دادهاند.
و اما خوان آخر تجملگرايي و توقعات بيجاي زوجين از يكديگر است.
از آنجايي كه هر يك خود را كامل ترين فرد روي زمين مي داند و همه آرزوي همسر چون او را دارند به دنبال همسري است كه بدون عيب و به قول معروف از آسمان افتاده باشد.
همچنين بعضي ها توقع مراسمي مانند عروسي دختر ناصرالدين شاه يا جهيزيه اي مانند جهيزيه دختر شاه پريان را دارند اما از آنجايي كه هيچ كدام از طرفين امكانات را ندارند، بقيه عمر خود را نيز در انتظار نيمه ي گمشده بهتري مي مانند.
پ. ن:البته نميشود از تاثير فضاي مجازي و رسانه هاي غربي كه به كمك مشكلات داخلي آمده اند، و باعث مسائلي همچون، نااميدي، تجمل و كمال گرايي، و عدم اعتماد بين زوجين ميشود، غافل شد.